سرگرمی
وصیت نامه عجیب حسین پناهی – روحانی که بازیگر سینما شد
زندگی و سرنوشت حسین پناهی هم مانند شخصیتش بسیار عجیب و پرماجرا است. حسین پناهی یکی از محبوب ترین بازیگران و فیلم سازان دهه 60 و هفتاد سینمای ایران است. شخصیت ساده و لحن خاصش در دکلمه گویی او را به یکی از چهره های ماندگار در سینمای ایران تبدیل کرده است. او با ساختن نمایش “دو مرغابی در مه” و ” یک گل و بهار” به اوج خود رسید. ذهن کنجکاوش پر از سئوالات عجیب و غریب بود. حسین پناهی بیشتر طبع شاعری داشت. و مجموعه شعرهایش در کتاب به نام “من و نازی” در سال 74 منتشر و تاکنون به 4 زبان زنده دنیا ترجمه و بیش از 20 بار باز نشر شد.
حسین پناهی در 6 شهریور ماه 1335 در روستای دژکوه از توابع شهر سوق استان کهگیلویه و بویراحمد به دنیا آمد و در 14 مرداد 1383 به علت ایست قلبی در تهران درگذشت. حسین پناهی انسان اهل دلی بود. می فهمید. درک می کرد. هر آنچه می گفت, می نوشت, می سرود برآمده از دل بود. اشعار و دکلمه هایش محبوبیت خاصی دارند. هنوز در اینترنت جست جو می شوند. او در بیش از 40 فیلم و سریال ایرانی نقش بازی کرد. تصمیم نهایی, آژانس دوستی از دیگر فیلم های است که حسین پناهی در آنها نقش بازی کرده است.
ماجرای جوانی حسین پناهی و خروج از کسوت روحانیت و ورود به دنیای سینما:
حسین پناهی شخصیت خودساخته و ذهن کنجکاوی داشت. طبیعت زیبا و کوهستانی روستای دژکوه از وی یک انسان کنجکاو, پر احساس ساخته بود. انسانی نبود که با تقلید و پذیرش تفکر دیگران زندگی کند. انسانی بود که با مراجعه به وجدان و یافته هایش قضاوت می کرد. حسین پناهی پس از اتمام تحصیل در بهبهان به توصیه و خواست پدر برای تحصیل به مدرسهٔ آیتالله گلپایگانی رفت و بعد از پایان تحصیلات برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگیاش بازگشت. چند ماهی در کسوت روحانیت به مردم خدمت کرد تا اینکه زنی برای پرسش مسئلهای که برایش پیش آمده بود پیش حسین رفت و از حسین پرسید که فضلهٔ موشی داخل روغن محلی که حاصل چند ماه زحمت و تلاشم بود افتاده است، آیا روغن نجس است؟ حسین با وجود اینکه میدانست روغن نجس است. ولی این را هم میدانست که حاصل چند ماه تلاش این زن روستایی، خرج سه چهار ماه خانوادهاش را باید تأمین کند، به زن گفت نه همان فضله و مقداری از اطراف آن را دربیاورد و بریزد دور، روغن دیگر مشکلی ندارد. بعد از این اتفاق بود که حسین علیرغم فشارهای اطرافیان نتوانست تحمل کند که در کسوت روحانیت باقی بماند. این اقدام حسین به طرد وی از خانواده نیز منجر شد. حسین به تهران آمد و در مدرسهٔ هنری آناهیتا چهار سال درس خواند و دوره بازیگری و نمایشنامهنویسی را گذراند.
بخوانید وصیت نامه عجیب و غریب حسین پناهی:
قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.
بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید.
به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!
ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.
عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب کیدا ممنوع است.
بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.
کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!
مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند.
روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.
دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!
کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند.
شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.
گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.
در مجلس ختم من گاز اشکآور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.
از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش مي طلبم
کارهای هنری و سینمایی حسین پناهی :
سال | نام | سمت | کارگردان | |
---|---|---|---|---|
۱۳۸۶ | روزگار قریب | بازیگر | کیانوش عیاری | |
۱۳۸۱ | فرمان | بازیگر | مسعود رشیدی | |
۱۳۸۱ | شبکه | بازیگر | محمود عزیزی | |
۱۳۸۰-۱۳۸۱ | آواز مه | بازیگر | حسینعلی لیالستانی | |
۱۳۸۰ | روزهای آرزو | بازیگر | شاهرخ حمیدیمقدم | |
۱۳۸۰ | تصمیم نهایی | بازیگر | محسن شاهمحمدی | |
۱۳۷۹ | همسایهها | بازیگر | محمدحسین لطیفی | |
۱۳۷۹ | یحیا و گلابتون | بازیگر | اصغر آبگون | |
۱۳۷۹ | آبدارشاه | بازیگر | رحیم رحیمیپور | |
۱۳۷۸ | مادر | بازیگر | شعبانعلی اسلامی | |
۱۳۷۸ | ثقةالاسلام تبریزی (۱۲ روز از تاریخ مشروطه) |
بازیگر | حجت قاسمزاده اصل | |
۱۳۷۸ | امام علی | بازیگر مشاور فیلمنامه |
سید داود میرباقری | |
۱۳۷۵-۱۳۷۸ | آژانس دوستی | بازیگر | مجموعه کارگردانان | |
۱۳۷۴-۱۳۷۵ | دزدان مادربزرگ | بازیگر | مهدی صباغزاده | |
۱۳۷۴ | آشپزباشی | بازیگر | رسول نجفیان | |
۱۳۷۴ | بیبییون | بازیگر نویسنده کارگردان |
حسین پناهی | |
۱۳۷۴ | شلیک نهایی | بازیگر | محسن شاهمحمدی | |
۱۳۶۷-۱۳۷۳ | شاخهٔ طوبی | بازیگر | مهدی علیاحمدی | |
۱۳۷۰-۱۳۷۱ | روزی روزگاری | بازیگر | امرالله احمدجو | |
۱۳۶۷-۱۳۶۹ | هشت بهشت | بازیگر | اکبر خواجویی | |
۱۳۶۷-۱۳۶۹ | رعنا | بازیگر | سید داود میرباقری | |
۱۳۶۷ | گالشهای مادربزرگ | بازیگر | بهمن زرینپور | |
۱۳۶۳-۱۳۶۶ | کوچک جنگلی | بازیگر | بهروز افخمی | |
۱۳۶۶ | تلهتئاتر «ماجراهای رونالد و مادرش» | نویسنده کارگردان هنری |
حسین پناهی | |
۱۳۶۶ | گلدانها و آفتاب | نویسنده کارگردان هنری |
حسین پناهی | |
۱۳۶۶ | گرگها | بازیگر | سید داود میرباقری | |
۱۳۶۵ | تلهتئاتر «به سبک آمریکایی» | بازیگر نویسنده |
رسول نجفیان | |
۱۳۶۵ | تلهتئاتر «دو مرغابی در مه» | بازیگر نویسنده |
رسول نجفیان | |
۱۳۶۵ | تلهتئاتر «آسانسور» | بازیگر نویسنده |
رسول نجفیان | |
۱۳۶۳ | محله بهداشت | بازیگر | داریوش مؤدبیان حسن فردرو |
|
۱۳۶۳ | تلهتئاتر «آینه خیال» | بازیگر | سید داود میرباقری | |
۱۳۶۲ | طبل توخالی | بازیگر | احمد نجیبزاده | |
۱۳۶۲ | تلهتئاتر «گوش بزرگ دیوار» | بازیگر نویسنده |
داود مصلحی | |
۱۳۶۱ | تلهتئاتر «ایوان مدائن» | بازیگر | قاسم سیف | |
۱۳۶۱ | تلهتئاتر «عید شما مبارک» | بازیگر | حسین فردرو | |
۱۳۶۱ | خوابگردها | کارگردان | حسین پناهی | |
۱۳۶۱ | محله برو بیا | بازیگر | داریوش مؤدبیان | |
۱۳۶۰ | نهضت سوادآموزی | بازیگر | محمد اوزی | |
قهرمان کیه | بازیگر | |||
مثل یک لبخند | بازیگر |
جوایز :
کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (مهاجران)
[ دوره 11 جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) – سال 1371 ]
کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (در مسیر تندباد)
[ دوره 7 جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) – سال 1367 ]
کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (سایه خیال)
[ دوره 9 جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) – سال 1369 ]
برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد (سایه خیال)
[ دوره 9 جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) – سال 1369 ]